مدح و مذمّت دنیا
در روز قیامت، گروهی از مردم هستند که از دنیا تقدیر و تشکر میکنند، به خاطر اینکه با گذشت ایّام، مُذّکر و یادآور آنها شد و برای آنها از سرگذشت و اوضاع و احوال افراد گذشته سخن گفت و آنها را نصیحت کرد ـ و البته آنها هم حرفشنو و پندپذیر بودند.
«حَمِدَها آخَرون یومَ القیامة؛ ذکَّرتهم الدنیا فتذکّروا، و حدّثتهم فصدّقوا، و وَعَّظتهم فأتّعَظُوا»؛ مردمی دیگر در روز قیامت آن را میستایند؛ کسانی که دنیا حقایق را به یادشان آورد، یادآور آن شدند، از رویدادها برایشان حکایت کرد و تصدیقش کردند، و اندرزشان داد و پند پذیرفتند.
آنچه از دنیا مذمّت شده، علاقه و وابستگی روحی و قلبی به دنیاست که موجب رکود انسانی میشود و او را از هدف اصلی آفرینش باز میدارد. البته میل و علاقه به دنیا به صورت یک امر طبیعی نباید مذموم باشد؛ چون این علاقه بر مبنای حکمت و مصلحت الهی در طبیعت انسان نهاده شده است. اگر این میل نبود هیچ پیشرفت و تمدنی شکل نمیگرفت. اگر تمدنهای اسلامی شکل گرفته بر مبنای همین خواسته درونی بوده است.