شاخه های یقین
امام علی(ع) فرمودهاند: «یقین را چهار شاخه است: نگرش با زیرکى، رسیدن به دقایق حکمت، پند گرفتن از گذشت روزگار و نگهداشتن روش گذشتگان. آنکس که نگرش زیرکانه داشت، به دقایق حکمت دست مییابد و آنکه به دقایق حکمت دست یافت، سیره و روش روزگار بشناسد و آنکه سیره و روش روزگار بشناسد چنان است که با گذشتگان زندگی کرده است».۱۲
امام صادق(ع) میفرماید: «یقین انسان را به هر جایگاه والا و مقام شگفتآورى میرساند. رسول خدا(ص) هنگامى که از حالات حضرت عیسى(ع) و روى آب راه رفتن او صحبت شد، این چنین از
عظمت شأن یقین خبر دادند: اگر یقین او از این مرتبه نیز بالاتر میبود، بر روى هوا راه میرفت.
*****
جلسه یازدهم
«اللَّهُمَّ إِنِّی اَسْاَلُکَ صَبْرَ الشَّاکِرِینَ لَکَ وَ عَمَلَ الْخَائِفِینَ مِنْکَ وَ یَقِینَ الْعَابِدِینَ لَکَ ».
از امام صادق (ع) روایت شده كه امام فرمود در ماه رجب بگو: خدایا من از تو صبر كسانی كه شكرگزار تو هستند و عمل و رفتار افرادی كه از تو می ترسند و یقین كسانی كه عبادت تو را انجام می دهند، را در خواست می كنم.
راجع به یقین در مطالبی بیان شد. با توجه به روایتی جایگاه یقین را بیشتر روشن می شود. و برای فهم بهتر جایگاه یقین توجه به این حدیث ضروری است .
در روایتی از امام رضا(ع) درباره ایمان و اسلام پرسیده شد، آنحضرت در پاسخ به نقل از امام باقر(ع) فرمود:
۱ـ «همانا دین، اسلام است ،
۲ـ و ایمان یک درجه بالاتر از آن است .
۳ـ و تقوا یک درجه بالاى ایمان است .
۴ـ و یقین یک درجه بالاتر از تقوا قرار دارد.
میان مردم چیزى کمتر از یقین توزیع نشده است». پرسیده شد:
یقین چیست؟ فرمود:
«توکّل بر خدا، و تسلیم شدن به خدا، و رضا به قضاى خدا، و واگذار شدن به خدا است».۱۳
اما طبق آنچه عارفان و اهل شهود از علم و یقین گفتهاند ، علم بر دو نوع است:
یکی علمی که به خودی خود، مقصود و مطلوب است و به اصطلاح موضوعیت دارد نه طریقیت، و آن عبارت است از نورى که در قلب ظاهر میشود؛ همانطور که در روایت آمده است: «علم به زیادی تعلّم و یادگیری نیست، بلکه علم نوری است که خداوند در قلب هر کسی که بخواهد قرار میدهد»۱۴
و به واسطه این علم است که امور غیبی مشاهده میشود و ملکه تحمل بلاها حاصل میشود. این علم، اشرف علوم و مقصد اصلى است.
قسم دوم از علم، علمی است که مقصود از آن، عمل بر طبق آن است و آن عبارت است از علم به امورى که باعث نزدیکی و یا دوری از حق تعالی میشود. البته این قسم به طور واضح یا خفی نیازمند علم قسم اول است. به قسم اول علم باطن و علم حقیقت میگویند و به قسم دوم، علم ظاهر و علم شریعت و به جمع میان هر دو علم، حکمت گفته میشود.
اما هیچ علم حقیقیای نیست مگر اینکه به مرتبه یقین رسیده باشد.۱۵