المعلنون لعظمتك »
اینها كسانی هستند كه عظمت تو را در عوالم وجود اعلان میكنند. اعلان نه اینكه یعنی میگویند، یعنی به صورت علن درمیآورند. آن عظمت تو كه در عالم متحقق شده و تجلی كرده، آن كسی كه این عظمت را صورت خارجی بهآن میدهد و صورت عینی بهآن میدهد این ذوات مقدسه هستند.
«اسئلك بما نطق فيه من مشيتك»
خدایا من از تو درخواست میكنم به آن مشیتی كه نسبت به اینها تو اجرا كردی، و به آن ارادهای كه اراده تو نسبت به اینها تعلق گرفت، خب! آن اراده چه بود؟ آن مشیت و تقدیر تو راجع به اینها چه بود؟ این است.
«فجعلتهم معادن الكلماتك»
اینها را معادن برای كلمات خود قرار دادی معدن برای كلمات، كلمه چیست؟
آن حقایق وجودی است كه از ذات پروردگار متنازل میشود و آن كلمات باعث میشوند كه آن اراده و مشیت پروردگار در غالب اسماء و صفات كلیه، صورت عینی در خارج پیدا كند.
به این میگویند كلمه.
حضرت مسیح در آیه قران چیست «و كلمته»، كلمه خدا بود، چرا كلمه خدا بود؟ چون برمیداشت ابرئ و اكمه و ابرص شفا میداد، دست میكشید روی اكمه كسی كه نابینا و كور است، عصبش خشك است اصلا چشم نداشت.
حضرت عیسی چه كار میكرد، میدوید زنده میكرد، مرده را برمیانگیخت، كاری میكرد كه همان ملائكه میكنند ملائكه نفخ صور، آنها همین كار را انجام میدهند، مرده را زنده میكرد.
بالاتر از این میكرد، بالاتر از این كه خاك را برمیداشت خاك در باغچه، خاك در باغچه را برمیداشت یك خرده آب به آن میپاشید و گل میكرد فوت میكرد و كبوتر میرفت هوا، خب این كه دیگر مرده نبود، این كه دیگر نمیدانم چیز نبود، یعنی ایجاد روح میكرد، ایجاد چیز میكرد.
آن كسی كه میتواند كبوتر درست كند آن میتواند شیر هم درست كند، البته میرود بالاتر. شاید حضرت عیسی آن خلاصه در محدوده آن نفس، او در محدوده ابراز اعمال حیوانی بوده، امام رضا علیهالسّلام شیر را درست میكند. امام رضا علیهالسّلام كه شیر را درست میكند اشاره به پرده میكند و تبدیل به شیر میشود
وقتی كه تبدیل به شیر میشود او میتواند یك انسان درست كند.
توجه كردید؟ یعنی آن كلمه میآید به جای دمیدن روح حیوانی روح انسانی میدمد، كاری كه كی كرد؟ جبرائیل كرد با حضرت مریم.
جبرائیل میشود كلمة اللَه! آن كلمة اللَه میآید به حضرت مریم یك نگاه میكند یك اراده میكند، یك دفعه حضرت مریم در شكم خود جنین میبیند، جنین احساس میكند.
چه كار كردند آیا آزمایشگاهی بود، آیا نمیدانم فلان بود و چه بود هیچی! یعنی آن حقیقت روح وقتی كه آن اراده و مشیت میآید؛ به واسطه آن اعمالی، كه آن اراده اعمال میكند نزول آن اسم را یا نزول آن وصف الهی را در این عالم، یك مرتبه ممكن است چه باشد؟ میبیند كه یك انسان درست شد.
لذا خود حضرت عیسی هم میشود چه؟ میشود كلمة اللَه. البته بنده در اینجا نمیخواهم چیز كنم شاید حضرت عیسی هم میتوانست باصطلاح این مسأله را حالا به صورت حیوان بود ولی خب بالاخره به صورت انسان هم شاید بتواند، خب مرتبه بالاترش را میگوییم كه جنبه انسانی ، خب خیلی مرتبه تجرد بالاتری دارد.
اینها نه اینكه كلمه تو هستند مثل حضرت عیسی، اینها معدن كلمه تو هستند.
یعنی هزار حضرت عیسی در درون امام قرار دارد، این میشود معادن الكلماتك. هزار حضرت موسی در بطن امام و در نفس امام قرار دارد، هزار حضرت ابراهیم قرار دارد. توجه كردید؟ اینها معادن برای تمام كلماتی هستند كه آن كلمات باعث
نزول آن اسم كلی و باعث نزول آن وصف كلی در این عالم هست.
وقتی امام صادق علیهالسّلام میفرمایند آنچه را كه آصف وزیر حضرت سلیمان انجام داد چه بود؟
یك اسم از اسماء الهی را در وجود خودش متحقق كرده بود، یكی از اسماء! یك كلمه از كلمات، با آن یك كلمه توانست تخت بلقیس را از آنجا بیاورد به جایگاه حضرت سلیمان، با آن یك كلمه خورشید را نگه داشت، خورشید را نگه داشت و حضرت سلیمان رفت نمازش را خواند، داشت نماز عصرش قضا میشد. از لشگر داشت سان میدید یك مرتبه خورشید داشت غروب میكرد حضرت آصف به اشاره حضرت سلیمان خورشید را نگه داشت ایشان رفتند نماز خواندند، نماز عصر كه قضا نشود.
توجه كردید؟ یعنی چه؟ یعنی در كل عالم وجود حضرت آصف میتوانست تصرف كند و كسی كه خورشید را نگه دارد دیگر چه كاری نمیتواند بكند، چه كاری از او برنمیآید؟ درست شد؟!
امام صادق میفرماید آن یك اسم از اسماء الهی در او تجلی كرده بود در تمام عالم وجود میتوانست تصرف كند، در ما هفتاد و دو اسم تجلی كرد، چی میشود قضیه!! آن با یك اسم مرده زنده میكرد، زنده! نه اینكه مرده را زنده كند، زنده به وجود میآورد، خورشید را نگه میداشت، نه فقط خورشید را نگه میدارد، تمام عالم را نگه میدارد، چون اگر فقط خورشید را نگه دارد آن یكی میزند به آن یكی، اینجوری نیست كه فقط خورشید را نگه دارد و بقیه را رها كند، خب این میآید میخورد به آن! این كل عالم را نگه میداشت، نه فقط خورشید را.
أمیرالمؤمنین علیهالسّلام كه خورشید را نگه داشت كه فقط خورشید را نگه نداشت كل عالم را یك استپ داد كه بایستید. این كل عالم را نگه میدارد.
انشاءاللَه خدا قسمت كند در مجرای آن مشیت و قدرت قرار بگیریم آن وقت میفهمیم آنها چه كار كردند، آن وقت میفهمیم. آن كسی كه خورشید را نگه میدارد نمیگویم حالا دنبال این چیزها برویم نه! آن چیزهایی كه به ما گفتند بالاتر از خورشید نگه داشتن است خیلی دنبالش نرویم فایده ندارد، چیزهای بالاتر برویم، هست.
«فجعلتهم معادن لكلماتك»
اینها افرادی هستند كه معادن كلمات تو هستند. یعنی جبرئیل كه كلمه توست در حقیقتِ او دارد اعمال فاعلیت میكند، میكائیل در آن حقیقت دارد اعمال فاعلیت میكند، حضرت موسی كه نیل را میشكافد و لشگر و افراد را عبور میدهد در آن حقیقت دارد
اعمال كلمه میكند. همه عالم وجود در آن حقیقت دارند اعمال این مرتبه میكنند و این كار را دارند انجام میدهند این میشود چه؟ معادن لكلماتك.
پس معادن كلمات چه كسانی هستند؟ اینها هستند حالا اینها چه كسانی هستند؟
«واركانا لتوحيدك»
اینها اركان برای توحید تو هستند، یعنی آن ركن توحید بر اینهاست، حقیقت توحید به واسطه اینها ظهور پیدا میكند.
این میشود معنای ركن دیگر، ركن نماز به چه میگویند؟ ركن نماز به آن چیزی میگویند كه اگر انسان نخواند نماز باطل است، مثلا اللَه اكبر شما نگویید نماز باطل است، ركوع نروید نماز باطل است. به واسطه اینهاست كه توحید در عالم برقرار است، یعنی آن حقیقت ربوبی به واسطه آنان ظهور می کند.