خانه / اسلايد / اهل عرفان ثروتمندان فقیر 

اهل عرفان ثروتمندان فقیر 

اهل عرفان ثروتمندان فقیر

یعنی خودمان را به اهل عرفان تشبیه بدهیم، آن‌هایی که دستانشان از همه جا بریده شده است در حالی‌که در ظاهر دارای همه نوع قدرت‌، توان‌ و سرمایه‌، مال و عافیت و سلامتی هستند و هیچ‌چیزی کم ندارند.

در باره شخصی گفتند، این آقا تاجر بغداد است ولی خودش را فقیری صرف می‌داند‌. می گفت که ممکن است فقیر از آن تاجر نیز بدتر باشد.

گفتم این چگونه می‌شود؟ گفت: چون فقیرِ است از لحاظ دنیوی و مادی، اما دلش پر از آرزوهای دنیوی است.

وقتی دلش پر از آرزو باشد این چه فایده‌ای دارد؟ این فرد از آن تاجر بدتر است! تاجری که تمامی کارهایش، راهش  و همه چیزش از لحاظ دنیوی درست است. آیا می‌شود یک تاجری یک کسی که همه نوع وسایل راحتی و رفاهی در دنیا برایش فراهم است خودش را فقیر محض و صرف بداند؟

یعنی از آن گدا خود را گداتر بداند! از آن گدایی که واقعاً چیزی ندارد! واقعاً چیزی ندارد یکی خانه‌اش روی حصیر است و چیزی ندارد اما خانه این‌که روی فرش و ابریشم است و همه نوع مال دارد.

شما اگر بتوانید کاری انجام دهید که همانند آن تاجری که دارد و ندارد یعنی خود را مالک هر آنچه که دارد نمی‌داند و دستش را بریده می‌بیند این نگرش آثاری دارد.

یعنی وقتی با این‌چنین فردی رفاقت می‌کنید مشاهده می‌نمایید که واقعاً این‌گونه است. واقعاً هر آنچه که دارد از خدا می‌داند و از خود چیزی را نمی‌داند. لذا این امکان و تحقق هست که آدمی در عین دارا بودن همه چیز خویش را ندار ببیند. این همان معنای دعا است که من فقط به تو توجه دارم و توجهم‌ از دیگران قطع است.

 

«اللَّهُمَّ إِنِّی أَجِدُ سُبُلَ الْمَطَالِبِ إِلَیْکَ مُشْرَعَهً»

راه مطلب مشرعه است. شارع به مفهوم خیابان است. یعنی راه رسیدن به تو همانند خیابان باز است. شما ماشینت را در این جاده صاف می‌زنی و در این اتوبان حرکت می‌کنی و به مقصد می‌رسی. این راه کجی و معوجی ندارد. می‌فرماید: خدایا راهت صاف و راست است و ما هم به شما می‌رسیم. کی ؟ چطوری ؟

وقتی که: انْقَطَعَ الرَّجَاءُ باشی

این‌جا هم این‌گونه که گفته شد می‌شوی.

«وَ مَنَاهِلَ الرَّجَاءِ لَدَیْکَ مُتْرَعَهً.»

مَنهَل آن حوض‌های پر آبی است که ما هم به آب این حوض‌ها که آب رحمت الهی است، دست می‌زنیم.

«وَ أَبْوَابَ الدُّعَاءِ لِمَنْ دَعَاکَ مُفَتَّحَهً.»

برای اهل دعا در دعا باز است و بسته نیست. در یکی از ادعیه ماه رجب نیز «بابک مفتوح للراغبین» آمده است.

«وَ الِاسْتِعَانَهَ لِمَنِ اسْتَعَانَ بِکَ مُبَاحَه»

هرکسی می‌تواند از شما طلب کمک نماید و این استعانت برای هرکسی مباح است. چون موحد در توحید بجز او هیچ چیزی را نمی‌بیند

و ائمه موحد بودند که این‌گونه دعا می‌خواندند و به ما نیز تعلیم دادند.

 

«وَ أَعْلَمُ أَنَّکَ لِدَاعِیکَ بِمَوضِعِ إِجَابَهٍ»

یقین دارم که کسی را که می‌خواندت اجابتش می‌فرمایی. این مطلب چه زمان از روی صدق و راستی است؟

زمانی‌که تمامی درها غیر از در خدا را بسته ببینم.

اگر این درها را باز ببینم که نمی‌توانم به سمت خدا بروم. باید امیدت را از هرکسی قطع نمایی تا در دعا بگویی که من اجابت را از تو می‌بینم. حتی اجابتی که از طریق مخلوقین است از جانب خالق و خداوند است. پیش هرکس و هرجایی هم بروی آن باز هم خداست. امامانمان این‌گونه بودند و از ما نیز خواسته‌اند که این‌چنین باشیم.

«وَ لِلصَّارِخِ إِلَیْکَ بِمَرْصَدِ إِغَاثَهٍ.»

صراخ به مفهوم فریاد زدن است. تا فریاد بزند به دادش می‌رسی.

 

«وَ أَنَّ فِی اللَّهْفِ إِلَى جُودِکَ وَ الضَّمَانِ بِعِدَتِکَ عِوَضاً مِنْ مَنْعِ الْبَاخِلِینَ»

اگر اهل بخل مرا از خودشان رد و منع می‌کنند اما جود و سخاوتت عِوضی از آن‌ها است.

 

«وَ مَنْدُوحَهً عَمَّا فِی أَیْدِی الْمُسْتَأْثِرِینَ.»

مستأثر به فرد منفعت طلب که هر چیزی را برای خودش می‌خواهد گفته می‌شود. می‌فرمایند: خدایا! اگر گرفتار و مستأثر می‌شوم ولی تو مستأثر نیستی و میدهی و دستانت باز است.

 

«وَ أَنَّکَ لَا تَحْتجبُ عَنْ خَلْقِکَ إِلَّا أَنْ تَحْجُبَهُمُ الْأَعْمَالُ دُونَکَ»

این خیلی حرف است! خدایا تو از بنده‌ات مهجور نیستی‌. اعمال زشت و قبیحه‌ آنها سبب می‌شود که تو از آن‌ها دور شوی. پس در واقع تو در همه جا هستی و از ما دور نیستی. اما اعمال و رفتارهایمان و کارهای زشتمان حجابی می‌شود که مانعی از رسیدن دعاهایمان به سوی تو و مانع ندیدن تو می‌شود.

«وَ أَنَّکَ لَا تَحْجُبُ عَنْ خَلْقِکَ»

خدایا تو هیچ‌وقت محجوب و مستور از بنده‌ات نیستی. ا‌گر همانند خورشید نمایانی و همه جا هستی و اگر تو خورشید هستی پس حجاب کجاست؟ چرا تو هستی و نمی‌بینمت؟ اعمالمان مانع از دیدن خداوند می‌شود.

 

«وَ قَدْ عَلِمْتُ أَنَّ أَفْضَلَ زَادِ الرَّاحِلِ إِلَیْکَ عَزْمُ إِرَادَهٍ»

حال ما می‌خواهیم به او برسیم برای رسیدن به او چه‌کاری می‌بایست انجام دهیم؟ آیا کار زیادی هست؟ آیا عبادت بسیاری می‌خواهد؟ او ‌که از رگ گردن به ما نزدیک‌تر است و با ما هست. «و هو معکم این ما کنتم».

خدایا چه میزان می‌بایست توشه برداریم؟ برای رسیدن به تو چقدر کار می‌بایست انجام دهیم؟ ببینید در این دعا چه میگوید!

«وَ قَدْ عَلِمْتُ أَنَّ أَفْضَلَ زَادِ الرَّاحِلِ إِلَیْکَ عَزْمُ إِرَادَهٍ یَخْتَارُکَ بِهَا وَ قَدْ نَاجَاکَ بِعَزْمِ الْإِرَادَهِ قَلْبِی.»

عزیز من ببین می‌فرمایند:

بهترین توشه‌ای که می‌توانم بردارم و بخواهم به تو برسم خیلی خیلی خیلی کوتاه و قدم خیلی کوتاهی است که من می‌توانم بردارم ولی «عَزْمُ إِرَادَهٍ می‌خواهد، یک مقدار عزم، اراده و محبت» می‌خواهد. (همین حالا تفکر کن ، تصمیم بگیر .

اگر من این قصد و عزمم را به تو ای خدا قوی کنم، این اراده‌ام را به تو ای خدا قوی کنم، محبتم را به تو ای خدا قوی نمایم، این ارادتم را یکی کنم، مرادم را به تو ای خدا یکی کنم در این زندگی و رفت و آمد در این درس و بحث و برنامه‌هایی‌ که دارم این همه چیز نمی‌خواهد.

زاد همان عزم و اراده هست. بهترین زاد این است که من اراده قلبیم را زیاد کنم.

«عَزْمُ إِرَادَهٍ یَخْتَارُکَ بِهَا»

حال این عزم و اراده هست یا نیست؟ امام می‌فرمایند: بلی هست.

«وَ قَدْ نَاجَاکَ بِعَزْمِ الْإِرَادَهِ قَلْبِی»

نگاه می‌کند به دلش می‌بیند که هست. بعد می‌فرماید آن مناجات قلبی بین من و تو هست و این ارادت هست و من تو را در دل خودم میبینم. وقتی از حضرت علی سؤال شد که خدا را می‌بینی و عبادت می‌کنی؟ فرمودند: من خدای ندیده را عبادت نمی‌کنم. یعنی دل من خدا را می‌بیند. اگر اینطور است پس چرا ما نمی‌بینیم؟

اگر ایشان می‌فرمایند که «نَاجَاکَ بِعَزْمِ الْإِرَادَهِ قَلْبِی» پس چرا ما اینجور نیستیم! دلیلش این است که: ما به قلب خود نمی‌پردازیم. ما بیشتر به مسائل ظاهری و عبادی و به پوست عبادت، که اسم این‌ها را قشریون میگذارند می‌پردازیم. قشریون افرادی هستند که به قشر و پوست و ظاهر چیزی توجه بیشتری دارند.

«ما باید از قلبیون باشیم. در مقابل قشریون ، قلبی باشیم، نه قشری

قلبی حرکت کنیم، قلبی بخواهیم، قلبی نماز بخوانیم، قلبی حرف بزنیم. آن وقت راه نیز نزدیک می‌شود .

*****

 

بزرگی می گفت ، ما دردعاهاي ماه رجب خدايي را ميشناسيم كه «يامن يعطي من لم يسئله ومن لم يعرفه» است ، اگر كسي از خدا درخواست هم نكند وخدارا هم نشناسد، باز خدا به او عطا ميكند. بزرگی می گفت:

آقاي ما وجود مقدس امام زمان هم جلوه كامل اسماء وصفات خداي سبحان است واگر من درخواست هم نكنم ، او به من عطاياي خودش را مبذول مي دارد.

مولاي من !

خيلي از افراد هنوز نميدانند «که تو وجه الله » هستی كه در زندگي و مشكلات آن، بايد به سراغ تو بيايند ونزد تو تضرع كنند وبه تو التماس دعا گويند، اما خداي تو خدايي است كه هركس هم از او نخواهد ، عطا وسهميه اش را حفظ ميكند ، تو نيز جلوه همان خدايي

اما مولا و آقاي ما!

ما سالهاست است كه بدنبال شناخت تو هستيم وكلاس معرفت امام زمان داريم ، به ما چه خواهي داد؟!

يا ظاهرا في بطونه

اي خدايي كه درعين ظهور، در باطن هستي

مولاي ما

شما نيز درعين اينكه باطني، ظاهر هم هستيد هركدام از دوستانتان دركنارشان يك امام زمان است وتوجه به هركس تو را از توجه به ديگري باز نميدارد و غافل نميكند كنار تك تك افراديكه عرض ارادتي به تو دارند ، عنايتت را به نمايش ميگذاري . مارا دعا كنيد تا روزي كه منادي ندا ميدهد اين الرجبيون ما را هم جزو اهل رجب و اهل محبت به شما حساب كنند.

ماه رجب با همه خیر و برکت و انوار توحیدی به پایان رسید امیدوارم که تغیری در ما بوجود آمده باشد. گفته شده ماه رجب مانند ریح باد، و ماه شعبان مانند ابر، و ماه رمضان باران رحمت الهی است .

و اگر کسی بذر نکارد در ماه رجب و آبیاری کند در ماه شعبان چگونه انتظار دارد برداشت کند در ماه رمضان ؟ یعنی ثمره درخت معرفت در ماه مبارک رمضان بوجود می آید و شیرینی آن احساس می شود . تا ابری نباشد کی باران می بارد، و تا شناخت و بذر معرفت را در قلب خود نکاریم چگونه منتظر میوه شیرین آن که معارف عمیق دعای جوشن و دعای سحر است می رسیم؟

بذر معرفت را باید در ماه رجب بکاری ، و در ماه شعبان با معارف بالاتر این بذر معرفت را آبیاری کنی که در ماه رمضان از این درخت معرفت بهره مند شوی با این معارف سعه وجودی خودت را بالا ببری . سه ماه رجب و شعبان و رمضان فرصتی برای تعالی و نورانی شدن است.

حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی (دامت برکاته):

در درون انسان يك آينه شفاف است كه فيض خدا را نشان مي‌دهد. این آئینه دل را باید شفاف و تمیز و پاک کرد. (قلب ) انسان اگر يك آينه شفاف بشود و توجه بكند اين آينه را نگاه كند فيض خدا را مي‌بيند، خدا ديدني نيست ولي فيض او وجه او لطف او آثار او ديدني است آن وقت راحت است نه بيراهه مي‌رود نه راه كسي را مي‌بندد چون آن جمال محض به انسان فرصت خلاف نمي‌دهد و اخلاق براي اين است.

اين ماه رجب بعد ماه شعبان و ماه مبارك رمضان اينها فرصت اين كارهاست اگر توفيقي داشتيد ـ ان‌شاءالله ـ آن‌گاه احساس مي‌كنيد كه راحت شديد ، بار از دوشتان افتاد وقتي انسان زير بار سنگين باشد هميشه عرق مي‌كند خيس عرق است اما وقتي سبك‌بار باشد آزاد مي‌شود. حالا هر کس نظر کند به قلبش …اگر آئینه قلب را پاک کنیم امام زمان را هم بهتر می بینیم چون او وجه الله است .

ای امام_زمان بما نظری نما ، ما تصمیم گرفتیم با عزم و اراده ای راسخ و خالص آئینه دل را از کدورتها پاک کنیم (و از حسادتها و کینه ها غضب و غرور و تکبر که روی نفس ما اثر گذاشته و حجاب بین ما خدای ما شده اند، برطرف کنم زیرا که مانع دیدن الطاف الهی و وجه الله هستند اگر نور معرفت در قلب روشن شد دیگر ایام عمر را به غفلت نمی گذرانیم ، در پی علم و معرفت و دانایی و کارهای خدا پسند می رویم و با امام زمانمان خواهیم بود زیرا با او سنخیت پیدا می کنیم…(حالا هر کس ببیند تا چه اندازه قلبش نورانی شده و معارف الهی و دعاها و ارتباط پیدا کرده و با خدا و اهل بیت (ع) آشنا شد ) .

امام هفتم (ع) فرموده ‏اند: رجب نام نهری است در بهشت که از شیر، سفیدتر و از عسل، شیرین‏تر است; هر کس یک روز از آن را روزه بدارد خداوند از آن نهر به او بیاشامد.

یعنی اسم ماه رجب نام رودی در بهشت است که رجبیون از این رود آب بهشتی تناول می‌کنند؛ آن هم چه رودی! چه آبی! چه نهر آبی! که از شیر سفیدتر و از عسل شیرین‌تر است. این که نصیب هرکسی نمی‌شود!

 

اشاره به نکات شیرین عرفانی 

در این جا مسائل شیرین عرفانی وجود دارد . آن‌هایی که وارد بهشت می‌شوند حالا نمی‌گوییم که اگر اهل معرفت و ذکر خدا بودند نصیبی از طعام‌های بهشتی و حورالعین و .‌‌.. ندارند. این حرف غلطی است. ولی همان‌طوری که در دنیا به لذائذ دنیوی توجه ندارند و اگر هم آبی را می‌نوشند با عشق او می‌نوشند و همین آب نیز لذت دارد. همین غذا نیز لذت دارد.

اصلاً می گویند: غذایی که یک عارف در دنیا و بهشت تناول می‌کند یک غذای نوری است. اصلاً در دعا آمده است که: مدخلی نوراً؛ مخرجی نوراً؛ مطعمی نوراً؛ مشربی نورا.

در ادعیه آمده است که من وقتی غذا می‌خورم با نور تو بخورم و این غذا در معده من غذای نوری باشد؛ غذای غفلتی و دنیوی نباشد. غذای غفلتی چیست؟ چون وقتی سر سفره می‌نشینیم مدام حرف می‌زنیم؛ توجهی به غذا نداریم؛ این‌که چیست و چگونه است.

عارف بالله وقتی بر سر سفره غذا می‌نشیند در نعمت‌های الهی تفکر می‌کند. هر لقمه‌ای را که بر می‌دارد تفکر می کند: این از کجا آمده است؟ چند دست گشته است تا به دست من رسیده است؟ همین‌طوری که غذا را بر نمی‌دارد و نمی‌خورد، و الا غذای اهل غفلت و اهل معصیت می‌شود.

ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند

تا تو نانی بدست آری و بغفلت نخوری

چه تفاوتی بین غذای یک سالک، گفتار یک سالک، رفتار یک سالک با دیگران وجود دارد؟ تفاوتش در همین یاد خداست. اگر نهر رجب را تعریف می‌کنند و می‌گویند برای بهشتیان است چون یک عده از اهل بهشت، «اهل‌الله، اولیاءالله، عارفان بالله و اهل معرفت» هستند .

که در روایات آمده است که آن‌ها به ذکر خدا مشغول هستند. همان کاری را که در دنیا انجام می‌دهند آن‌جا نیز انجام می‌دهند. ما نباید از این طعام الهی، آب‌های الهی، غذای الهی بی‌نصیب باشیم.

گفته شد : “رجب” در لغت نام نهری در بهشت است و در طول سال از ابتدای ماه رجب یک برنامه سنگین عبادی شروع می شود که تا آخر ماه مبارک رمضان ادامه دارد چنانکه گویی در این سه ماه برنامه و طرح فشرده یک سلوک مرضی خداوند است که همه منازل سلوک این راه ذکر شده است. تا انسان تقرب بسوی خدای خود نماید. همان تقربی که ائمه اطهار (ع) و اولیاء و عرفاء سالکین در پی آن بودند و سفارش می کردند.

 

تقرب ، معرفت خدا با أسماء و صفات 

مساله مهم از تقرب، معرفت خدا با آسماء و صفات و شناخت توحید است که موجب محبت و تقرب میشود (فقط با زبان نيست بلكه اين معارف در انسان تحول إيجاد مي كند. حال ببين چه تحولی در وجود تو ایجاد شده ؟

و در ماه رمضان آنان که در راه رسیدن باین معرفت هستند انوار الهی گسترده است . که به دقائق علوم الهی و به اسرار آفرینش و رموز خلقت عالم و آدم و ابعاد وجودی وی آگاهی داشته اند. كه ارزش انسان به همين معارف است .

 

ارزش واقعی انسان در چیست؟ 

از علامه محمد تقی جعفری (رحمة الله علیه) نقل شده است: برخی از جامعه شناسان برتر دنیا در دانمارک جمع شده بودند تا پیرامون موضوع مهمی به بحث و تبادل نظر بپردازند.

موضوع این بود: «ارزش واقعی انسان به چیست؟».چون میدانید برای سنجش ارزش بسیاری از موجودات، معیار خاصی داریم. مثلاً معیار ارزش طلا به وزن و عیار آن است. معیار ارزش بنزین به مقدار و کیفیت آن است. معیار ارزش پول پشتوانه آن است؛

اما معیار ارزش انسان ها در چیست؟ هر کدام از جامعه شناسان، سخنانی گفته و معیارهای خاصی ارائه دادند. هنگامی که نوبت به بنده رسید، گفتم: اگر می خواهید بدانید یک انسان چقدر ارزش دارد، ببینید به چه چیزی علاقه دارد و به چه چیزی عشق می ورزد. كسی که عشقش یک آپارتمان دو طبقه است، در واقع ارزشش به مقدار همان آپارتمان است. کسی که عشقش ماشین است، ارزشش به همان میزان است.

«اما کسی که عشقش خدای متعال است، ارزشش به اندازه خداست».

علامه فرمودند: من این مطلب را گفتم و پایین آمدم، وقتی جامعه شناسان سخنان مرا شنیدند، برای چند دقیقه روی پا ایستادند و کف زدند. هنگامی که تشویق آنها تمام شد، من دوباره بلند شدم و گفتم: عزیزان، این کلام از من نبوده، بلکه از شخصی به نام علی (علیه السلام) است. آن حضرت در نهج البلاغه می فرماید:

🌹«قِيمَةُ كُلِّ امْرِئٍ مَا يُحْسِنُه» ”

ارزش هر انسانی به اندازه چیزی است که دوست می دارد”

وقتی این کلام را گفتم، دوباره به نشانه احترام به وجود مقدس أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام) از جا بلند شدند و چند بار نام آن حضرت را بر زبان جاری کردند.

حضرت علامه در ادامه می گفتند:

عشق حلال به این است که انسان (مثلاً) عاشق پنجاه میلیون تومان پول باشد. حال اگر به انسان بگویند: «آی پنجاه میلیونی!» چقدر بدش می آید؟ در واقع می فهمد که این حرف توهین در حق اوست. حالا که تکلیف عشق حلال اما دنیوی معلوم شد، ببینید اگر کسی عشق به گناه و معصیت داشته باشد، چقدر پست و بی ارزش است!

اینجاست که ارزش و مفهوم «ثارالله» معلوم می شود. ثار الله اضافه تشریفی است؛ خونی که در واقع آنقدر شرافت و ارزش پیدا کرده که فقط با معیارهای الهی قابل ارزش گذاری است و ارزش آن به اندازه خدای متعال است. اخر ماه رجب

همچنین ببینید

هدایت تکوینی:

هدایت تکوینی: به معنی ایصال به مطلوب و گرفتن دست بندگان و گذراندن آنها از …

هدایت پروردگار نسبت به انسان چهار نوع است :

هدایت پروردگار نسبت به انسان چهار نوع است : 🍀 ۱ـ هدایت عام و تکوینی …

بهترین هدیه به امام زمان علیه السلام

🔴 بهترین هدیه به امام زمان علیه السلام   🔵 آیت الله مصباح یزدی( ره) …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *