و بر آمد بهاری دیگر
مست و زیبا و فریبا، چون دوست
سبدی پیدا کن
پر کن از سوسن و سنبل که نکوست
همره باد بهاری بفرست
پیک نوروزی و شادی بر دوست
زیبایی های بهار طبیعت را در یابیم و از الطاف رحمت الهی و آفرینش صنع زیبای او ، تجلی اسماء الهی را نظارگر باشیم و قلب های خود را بنور معرفت الهی منور سازیم
چه باید بدانیم
وَ فِي الْأَرْضِ آياتٌ لِلْمُوقِنِينَ «۲۰» وَ فِي أَنْفُسِكُمْ أَ فَلا تُبْصِرُونَ «۲۱» وَ فِي السَّماءِ رِزْقُكُمْ وَ ما تُوعَدُونَ «۲۲»
و در زمين براى اهل يقين، نشانههايى است. و در (آفرينش) خودتان (نيز نشانههايى از قدرت، عظمت و حكمت الهى است.) پس چرا (به چشم بصيرت) نمىنگريد؟ و (تقدير و تدبير) رزق شما و آنچه وعده داده مىشويد، در آسمان و عالم بالاست.
فَوَ رَبِّ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِثْلَ ما أَنَّكُمْ تَنْطِقُونَ «۲۳»
پس به پروردگار آسمان و زمين سوگند، اين سخن ما حق است همچنان كه شما سخن مىگوييد. (همان طور كه در سخن گفتن خود شك نمىكنيد، در گفتههاى ما نيز شك نكنيد.)
نکته ها
قرآن، شرط هدايت شدن و به يقين رسيدن از طريق آيات طبيعت و كتاب شريعت را، دلِ آماده مىداند: «آياتٌ لِلْمُوقِنِينَ»، «لِقَوْمٍ يَسْمَعُونَ» یونس ۶۷، «لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ»* رعد ۳، «لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ»رعد۴ * ، «لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ»* ابراهیم ۵ ، «لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ»* ،نحل ۷۹ «لِأُولِي النُّهى»* طه ۱۲۸، «لَآياتٍ لِلْمُتَوَسِّمِينَ» حجر ۷۵ ، «لَآياتٍ لِلْعالِمِينَ» روم ۲۲ و «هُدىً لِلْمُتَّقِينَ» بقره ۲ .
نشانه های قدرت خدا در
تفسیر آیات دین و زندگی
وَ فِي الْأَرْضِ آياتٌ لِلْمُوقِنِينَ «۲۰» وَ فِي أَنْفُسِكُمْ أَ فَلا تُبْصِرُونَ «۲۱»
و در زمين براى اهل يقين، نشانههايى است. و در (آفرينش) خودتان (نيز نشانههايى از قدرت، عظمت و حكمت الهى است.) پس چرا (به چشم بصيرت) نمىنگريد؟ و (تقدير و تدبير) رزق شما و آنچه وعده داده مىشويد، در آسمان و عالم بالاست.
در حقیقت این همان اشاره به آیات آفاقی و انفسی است و حالا در بهار طبیعت با کمی دقت و تدبر قدرت خدا و تجلی اسماء و خدا و زیبایی ها را می بینی ولی ….
وَ فِي الْأَرْضِ آياتٌ لِلْمُوقِنِينَ (سوره ذاریات آیه ۲۰)
و در زمین آیاتی برای جویند گان یقین است .
در آفرينش زمين و انسان نكات بسيارى نهفته است از جمله:
حجم زمين، مساحت و عمق آن، كوهها و درهها، فاصله آن با خورشيد و كرات ديگر، حركات
گوناگون زمين، (توجه به اینکه چند حرکت هم زمان دارد که شب و روز و چهار فصل بوجود می آید ) معادن پيدا و ناپيدا، روئيدنىها، آبهاى ذخيره شده، رنگها، سنگها، خاكها، ميوهها، گياهان، تصفيه كنندگى زمين، تأمين كننده تمام نيازهاى ساكنان آن و دارا بودن مواد غذايى براى تغذيه همه حيوانات و انسانها، كه براى طالبان يقين نشانههاى قدرت و حكمت خداوند است.
وَ فِي أَنْفُسِكُمْ أَ فَلا تُبْصِرُونَ «۲۱»
تفسیر : در آیه بعد می افزاید:”دروجود خود شما نیز نشانه های خدا فراوان است” ( و فی انفسکم ) آیا چشم باز نمی کنید و این همه آیات و نشانه های بارز حق را نمی بینید ؟(ا فلا تبصرون)
بدون شک انسان اعجوبه عالم هستئ است وآ نچه درعالم کبیراست در این عالم صغیر نیز وجود دارد بلکه عجابی در آن است که در هیچ جای جهان نیست .
عجب اینکه این انسان با آن هوش وعقل وعلم واینهمه خلاقیت و ابتکارات و صنایع شگرف روز نخست به صورت نطفه کوچک و بی ارزشی بوده اما همین که درعالم رحم قرارمی گیرد با سرعت عجیبی رو به تکامل میرود روز به روز شکل عوض می کند, و لحظه به لحظه دگرگون می شود وآن نطفه ناچیز در مدت کوتاهی به انسان کاملی تبدیل می گردد .
یک سلول که کوچکترین اجزای بدن او است ساختمان تو بر تو و شگفت آوری دارد که به گفته دانشمندان معادل یک شهر صنعتی تشکیلات در آن است . یکی ازعلمای زیست شناسی میگوید:
این شهر عظیم با هزاران در و دروازه جالب, و هزاران کارخانه و انبار و شبکه لوله کشی, و مرکز فرماندهی با تاسیسات فراوان (آنها) و ارتباطات زیاد, وکارهای مختلف حیاتی , آنهم در
محدوده کوچک یک سلول از پیچیده ترین و شگفت انگیزترین شهرها است که اگر ما بخواهیم تاسیساتی بسازیم که همان اعمال را انجام دهد – و هرگز قادر نیستیم – باید دهها هزار هکتار زمین را زیر تاسیسات و ساختمانهای مختلف و ماشین آلات پیچیده ببریم تا برای انجام چنان برنامه ای اماده گردد, ولی جالب اینکه دستگاه آفرینش همه اینها را در مساحتی معادل “پانزده میلیو نیم میلیمتر” قرار داده “.
دستگاههایی که در بدن انسان است مانند قلب و کلیه و ریه و مخصوصا دهها هزار کیلو متر رگهای درشت و باریک و حتی مویرگهایی که با چشم دیده نمی شوند , ومثل آبرسانی و تغذیه و تهویه ” ده میلیون میلیارد” سلول تن انسان هستند , وحواس مختلفی مانند بینایی وشنوایی و حواس دیگر هر کدام ایتی عظیم از آیات او است .
و از همه مهمتر معنای “حیات” که اسرار آن همچنان نا شناخته مانده , و ساختمان روح وعقل انسان است که عقول همه انسانها از درک آن عاجز است ,
و اینجا است که انسان بی اختیار لب به تسبیح و حمد و ثنای خدا می گشاید و در پیشگاه عظمتش سر تعظیم فرود می آورد.
در حدیث امده است که پیغمبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله فرمود:
من عرف نفسه فقد عرف ربه”کسی که خویش را بشناسد خدای خویش راشناخته است “آری “خود شناسی” در تمام مراحل راه “خدا شناسی” است. تعبیربه “افلا تبصرون”(آیا نمی بینید) تعبیر لطیفی است , یعنی این آیات الهی در گرداگرد شما در درون جان شما , درسراسر پیکر شما, گسترده است , اگر اندکی چشم باز کنید می بینید , و روح شما از درک عظمتش سیراب می گردد .
وَ فِي أَنْفُسِكُمْ أَ فَلا تُبْصِرُونَ «۲۱» ذاریات
در وجود خود شما ( نیز آیاتی است ) , ایا نمی بینید.
«فِی أَنفُسِکُمْ»: دستگاههائی که در بدن انسان است، مانند: قلب، کلیه، ریه، دهها هزار کیلومتر رگهای درشت و باریک، ده میلیون میلیارد سلول، حواسی همچون بینائی و شنوائی و … هر یک آیتی از عظمت است. «أَفَلا تُبْصِرُونَ؟»: مگر غافل شدهاید و نمیبینید؟
حالات مختلف بدن، از نطفه تا مراحل بعد، نشانه قدرت اوست. غرايز گوناگون انسان نشانه حكمت و علم او به نيازهاى انسان است.
هماهنگى ميان حواسّ بدن و عدم اصطكاك آنها با يكديگر، نظام استخوانبندى و اعصاب، دستگاه تنفس، دستگاه گوارش، دستگاه بينايى و شنوايى، نظام دفاعى، همه و همه نشانههايى از خداوند قادر متعال است.
حضرت على عليه السلام مىفرمايد: خداوند تو را شنوا و بينا آفريد، هم شاد مىشوى و هم غضبناك، هم گرسنگى را احساس مىكنى و هم سيرى را. «۱»
مردم به خاطر ضعف ايمان به مقدّر بودن رزق، گرفتار گناه، سرقت، كم فروشى، حرص، بخل و انواع خلافكارىها مىشوند.
نزول رزق، با حساب و كتاب دقيق است، «عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ» «۲» اصل و سرچشمه نزد خداست.
فَوَ رَبِّ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِثْلَ ما أَنَّكُمْ تَنْطِقُونَ «۲۳»
پس به پروردگار آسمان و زمين سوگند، اين سخن ما حق است همچنان كه شما سخن مىگوييد. (همان طور كه در سخن گفتن خود شك نمىكنيد، در گفتههاى ما نيز شك نكنيد.)
تفسیر: درسومین آیه مورد بحث به سومین بخش از نشانه های عظمت پروردگار و قدرت او بر معاد اشاره کرده می فرماید:”روزی شما در اسمان است, و انچه به شما وعده داده میشود” ( و فی الاسماء رزقکم و ما توعدون ).
گر چه در بعضی از روایات اسلامی ” رزق “در این آیه به دانه های حیاتبخش باران تفسیر شده که منبع هر خیر و برکت در زمین است , و ایه ۵ سوره جاثیه نیز موافق ان است : و ما انزل الله من السماء من رزق فا حیا به الارض بعد موتها :”انچه خدا از آسمان از رزق نازل کرده و به وسیله ان زمینهای مرده را احیاء فرموده است ”
ولی این معنی میتواند یکی از مصداقهای روشن آیه باشد در حالی که گستردگی مفهوم رزق هم باران را شامل می شود, هم نور آفتاب را که از آسمان به سوی ما می آید و نقش ان در حیات و زندگی فوق العاده حساس است ,
و همچنین هوا را که مایه حیات همه موجودات زنده است. اینها همه در صورتی است که “سماء” را به معنی همین آسمان ظاهری تفسیرکنیم ,
ولی بعضی ازمفسران “سماء” را به معنی عالم غیب و ماوراء طبیعت و لوح محفوظ گرفته اند که تقدیر ارزاق انسانها از آنجا می شود .
البته جمع میان هر دو معنی ممکن است, هرچه تفسیراول روشنتر به نظر میرسد و اما جمله “ما توعدون”( آنچه به شما وعده داده می شود ) می تواند تاکیدی بر مسئله رزق و وعده الهی در این زمینه بوده باشد, و یا به معنی بهشت موعود چرا که در آیه ۱۵″ و النجم ” می خوانیم:
“بهشت موعود نزد سدره المنتهی در آسمانها است “و یا اشاره به هر گونه خیر وبرکت یا عذابی است که از آسمان نازل می گردد , و یا ناظر به همه این مفاهیم است ,
چرا که جمله ” ما توعدون “مفهومش وسیع و گسترده است.
نزول رزق، با حساب و كتاب دقيق است، «عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ» «۲» اصل و سرچشمه نزد ماست و ما جز به مقدار معلوم، فرو نمىفرستيم.
آيه «فِي السَّماءِ رِزْقُكُمْ وَ ما تُوعَدُونَ» را چند نوع مىتوان معنا كرد:
الف. مراد باران باشد كه از آسمان نازل مىشود و همچنين نور و ابر و باد و …
ب. مراد آن باشد كه تقدير امور زمينيان در آسمانهاست.
ج. رزق ابدى كه بهشت است در آسمانهاست.
د. تحقق وعدههاى الهى (نزول رحمت يا عذاب) از سمت آسمان است. «۳»
«مِثْلَ ما أَنَّكُمْ تَنْطِقُونَ» يعنى همان اندازه كه سخن گفتن شما برايتان محسوس است و واقعيّت دارد، وعدههاى الهى نيز همين گونه است، پس در آنها شك نكنيد.
«۱». تفسير نورالثقلين.«۲». حجر، ۲۱٫ «۳». تفسير راهنما.
پیام ها
۱- نشانههاى قدرت و حكمت الهى در زمين، همراه با پيشرفت علم و كشف اسرار طبيعت، روز به روز آشكارتر مىشود. وَ فِي الْأَرْضِ آياتٌ …
۲- آيات و نشانههاى الهى در زمين، بسيار زياد و قابل توجّه است. «وَ فِي الْأَرْضِ آياتٌ» (كلمه «آياتٌ» جمع و نكره آمده كه بيانگر تعدّد و عظمت است.)
۳- خداشناسى، بايد بر اساس يقين و بصيرت باشد. «وَ فِي الْأَرْضِ آياتٌ لِلْمُوقِنِينَ»
۴- تا روحيه باور در انسان نباشد، نعمتها نشانه خداوند شمرده نمىشود. «آياتٌ لِلْمُوقِنِينَ»
۵- مطالعه طبيعت، راه تقويت ايمان و باور توحيدى است. «آياتٌ لِلْمُوقِنِينَ»
۶- وجود انسان به قدرى با عظمت است كه خداوند آن را هم رديف كره زمين قرار داده است. فِي الْأَرْضِ … فِي أَنْفُسِكُمْ
۷- خودشناسى، راه خداشناسى است. آياتٌ لِلْمُوقِنِينَ … فِي أَنْفُسِكُمْ
۸- مشكل اساسى كفّار و بىدينان، سطحى نگرى آنان است و خداوند آنان را از اين جهت مورد توبيخ قرار مىدهد. «أَ فَلا تُبْصِرُونَ» (بصيرت، به معناى نگاه عميق و دقيق است)
۹- نگاهى كه همراه با بصيرت نباشد، قابل توبيخ و سرزنش است. «أَ فَلا تُبْصِرُونَ»
چشم بگشا که جلوه دلدار
به تجلی است از در و دیوار
این تماشا چو بنگری گویی
لیس فی الدار غیره دیار
عطار (قصیده)
نکته انسانشناسی ـ
پس خود را و زندگی حقیقی خودمان را زیبا بسازیم
همه چیز عالم از آنِ خداست و به خدا برمیگردد
(وَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُور؛ آلعمران/۱۰۹)
اما انسان جایگاه خاصی در این میان دارد. و نحوه این برگشتنش را در اختیار خودش قرار دادهاند.
البته هر انسانی چه مومن باشد چه کافر، خوب یا بد، به سوی خدا سوق داده میشود، اما مهم این است که به سوی رحمت خدا یا به سوی عذاب او؟
خدا هم در بهشت هست و هم در جهنم؛ به هر سو برویم، به سوی خدا رفتهایم
(فَأَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ؛ بقره/۱۱۵)
اما کسی که در بهشت است در رضایت کامل از این دیدار بسر میبرد و کسی که در جهنم است، با اینکه در محضر خداست، از دیدار خدا در حجاب است (كَلاَّ إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ يَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُون؛ مطففین/۱۵) و به همین جهت است که در عذاب است.
چون صفات خداوند در انسان به ودیعه گذاشته شده است و خلیفه الله است؛ انسان دلش میخواهد خدا باشد ولی نمی فهمد که فقط با بندگی خدای تعالی می تواند به مقام «فنا فی الله» «حل شدن در خداوند» برسد. و بعد از فنا هم «بقا بالله» است و به این ترتیب است که میتواند خدائی کند؛ خدایی در نهایت بندگی .
حدیث قدسی است «اگر بنده من باشی تو را هم حی لا یموت » می کنم . [امام حسین ع ] [ یعنی من زنده ای هستم که نمی میرم ، اگر بنده من باشی ، تو را هم زنده ای می دارم که نمی میرد] من میگویم باش، می شود، اگر بنده من باشی تو هم می گویی باش می شود.
دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی * دیوانه تو هردو جهان را چه کند
کسی که بنده خدا شود اراده ای غیر از اراده خداوند ندارد و دنیا طلبی و هوا و هوس را فراموش میکند
شرح هوای نفس
کیست در گوش که او می شنود آوازم؟
یا کدامست سخن می نهد اندر دهنم؟
کیست در دیده که از دیده برون می نگرد؟
یا چه جان است، نگویی، که منش پیرهنم؟
تا به تحقیق مرا منزل و ره ننمایی
یک دم آرام نگیرم، نفسی دم نزنم
می وصلم بچشان، تا در زندان ابد
از سرعربده مستانه به هم در شکنم
من به خود نامدم اینجا، که به خود باز روم
آنکه آورد مرا، باز برد در وطنم
تو مپندار که من شعر به خود می گویم
تا که هشیارم و بیدار، یکی دم نزنم
شمس تبریز، اگر روی به من بنمایی
ولله این قالب مردار، به هم در شکنم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ایا تا حالا اخر سالهای زندگی خودتان را بیاد دارید منم هم چند روزی با خدای خودم یاد الطاف الهی و راز و نیاز با انچه خود می داند که در قلبهای ما چه میگذرد
خدای من ، معبودم ، لحظههای هستی من از یاد تو پر شده ست
در تمام روز در تمام شب در تمام هفته ، در تمام ماه در تمام سالی که گذشت لحظات زندگی من در بحث و تحقیق معارف الهی بود می خواستم معرفت تو را در همه دلها بنمایانم و دلها را با محبت تو گره دهم تا همه گرمی محب و عشق تو را در خود احساس کنند و در برابر عظمت تو سر تسلیم بدارند حال با آمدن بهار و آیات آفاقی و زیبایی طبیعت قلبها سرشار از زیبایی ها و الطاف الهی و سرمست عشق الهی شوند. خدایا تو را شاکرم که چنین عنایتی بمن فرمودی و مرا با یاد خودت مشغول ساختی .
اللهم دوم علینا نعمتک اما آیا تحولی هم در وجود من پدید آمده است آیا می توانم بگویم که من جزء غافلین نیستم ؟ نه هرگز کافی نیست چه بسا علم حجاب اکبر باشد ، و چه بسا کاری هر چند بظاهر مفید ما را از کارهای دیگر غافل کند پس فقط علم کافی نیست بلکه اگر توفیق حاصل شود و تدبر و تفکر در دانستنی ها بکند راه گشاء خواهد شد
اما امسال خاطراتی از خودم…….
لزوم محاسبه در ماه شعبان
✳️ماه پربركت شعبان، آخر سال اخلاقی ماست
🔷 حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی: هر كسی براي خود يك سالی دارد، كشاورزان معمولاً اول سالشان اول پاييز است، و برخيها هم اول سالشان فروردين است؛ اما كسانی كه در مسائل اخلاقی كار ميكنند اول سالشان ماه مبارك رمضان است، لذا ماه شعبان آخر سال اخلاقی اينهاست.
🔷 در آخر سال نظير اينكه نزديك امتحانات كنكور ميشود انسان چگونه تلاش و كوشش ميكند مطالعه كند و حضور ذهن داشته باشد,
اينها كه سال اخلاقي دارند تمام تلاش و كوشش آنها اين است كه در اين ماه شعبان بدهكاريهايشان را بدهند حقّالله دارند حقّالناس دارند توبهاي بايد بكنند واجبي ترك كردند حرامي مبتلا شدند تمام اين دِيْنهاي حقّاللهي و حقّالناسي را در ماه شعبان بدهند كه وقتي اول سال فرا ميرسد اينها با سود همراه باشند.