خانه / اسلايد / فرق غفلت با نادانی  برای خود شناسی 

فرق غفلت با نادانی  برای خود شناسی 

فرق غفلت با نادانی

برای خود شناسی

مولوی شعر معروفی دارد بیشتر عزیزان آن را حفظ هستند ولی خوبست این بار به معنای عمیق آن توجه بیشتری کنیم آنجا که می گوید:

روزها فکر من اینست و همه شب سخنم

کـه چـرا غافـل از احـوال دل خـویـشـتنـم

از کجا آمده ام، آمدنم بهر چه بود؟

به کجا می روم؟ آخر ننمایی وطنم

مانده ام سخت عجب، کز چه سبب ساخت مرا

یا چه بوده است مراد وی ازین ساختنم

جان که از عالم علوی است، یقین می دانم

رخت خود باز برآنم که همانجا فکنم

مـرغ بـاغ ملـکوتم، نیـم از عالم خاک

دو سه روزی قفسی ساخته اند از بدنم

ای خوش آنروز که پرواز کنم تا بر دوست

به هوای سر کویش، پر و بالی بزنم

تفکر و تدبر و تعقل سه واژه مهم در زندگی انسان هاست ولی سوأل اینست که در چه چیزی تفکر کنیم ؟

انسان همیشه سؤال داره ولی برای رسیدن به جواب تلاش و تفکر نمی کند . چیزهایی ندارد دوست دارد که داشته باشد و چیزهایی دارد می ترسد از دست دهد پس همیشه نگرانی و استرس دارد مهم کمتر احساس آرامش می کند .

با وجود اینکه برای به دست آوردن خواسته ها در زندگی تلاش می کند ولی راضی نیست و همیشه احساس کمبود می کند و نگران است. یکی از ترسها و نگرانیهای انسان ترس از مردن است.

پس اولا سوالات خودت را در نظر بگیر ، و به آنها توجه کن .

سؤلات خود را یکی کن ، با کمی دقت خواهی دید همه سؤلات سه جمله است

از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود به کجا میروم

از کجا ، به کجا ، اخر ننمایی وطنم

امام علی(ع) رحم الله امردئه عرفه من این و الی این و فی این .

خدا رحمت کند کسی را که بداند از کجا به کجا چرا ؟ این سه جمله را همیشه می گوییم ولی در معنی عمیق آن چقدر تفکر کرده ایم . اصلا سه سؤال هستند که باید به دنبال جواب آنها رفت و رسیدن به جواب هر کلمه آن یک کلمه نیست و اگر واقعا از خودم پرسیده بودم آمدنم بهر چه بود؟ و یا به کجا میروم؟ اصلا چرا آمدم که بخواهم بروم. پس تفکر ، سؤال ، رفتن به دنبال جواب . و رسیدن به جواب است که آرامش می آورد.

جواب ـ همه سؤلات بشریت همین است در غرب کانت مطرح کرده

سوال هایی که همیشه جوانها در گیر آن هستند ـمن چه می توانم بدانم ، ماهیت علم چیست ؟ ۲ـ چه باید بکنم ؟ ۳ـ به چه چیز باید امیدوار باشم ؟ سیر من چیست ؟ داریم میریم کجا ؟ چه کار کنم ، خوشبختی چیه ، با کی ازدواج کنم ، با کی دوست شوم و و و

سؤال اول : من چه می توانم بدانم و چه باید بدانم؟

جواب خدای تو می گوید: (و فی انفسکم افلا تبصرون) در نفس خودت تفکر کن آیا تا کنون فکر کرده ای؟.حالا.به دل خودت توجه کن

در وجود خودتان آیاتی هست آیا نمی بینید؟

معانی کلمات آیه

«فِی أَنفُسِکُمْ»: دستگاههائی که در بدن انسان است، مانند: قلب، کلیه، ریه، دهها هزار کیلومتر رگهای درشت و باریک، ده میلیون میلیارد سلول، و حواسی همچون بینائی و شنوائی و … هر یک آیتی از عظمت است. «أَفَلا تُبْصِرُونَ؟»: مگر غافل شده‌اید و نمی‌بینید؟ خیلی آیات ما را مخاطب قرار داده و از ما سؤال می کند اما ما میخوانیم نه بعنوان اینکه تأملی داشته باشیم و جواب آنرا جویا باشیم .

 

مراحل پنج گانه تعالی انسان

💠 آیت الله جوادی آملی : قرآن و عترت برای تعالی، پنج مرحله را به ما نشان دادند و از ما خواستند در این پنج مرحله گام بگذاریم تا خود و جامعه را دریابیم؛

🔺 اول، معرفت؛ یعنی خود را بشناسیم که از کجا آمده ایم و به کجا خواهیم رفت؛

🔺دوم، حرکت؛ یعنی از خودخواهی، منیت و غرور و دیگر رذائل به ترک آنها هجرت کنیم؛

🔺سوم، سرعت گرفت در مسیر تعالی، چون این مسیر وسیع و باز است و در آن برخورد و تزاحمی وجود ندارد؛

🔺چهارم، سبقت گرفتن؛ این سبقت گرفتن نظیر سبقت در امور دنیایی نیست که فخر کاذب بیاورد به این دلیل که شخص می فهمد از جانب خدا و در مسیر خداست؛

🔺پنجمین مرحله که مهمترین مرحله است، امام المتقین شدن است؛ یعنی الگوی خوبان جامعه باشیم و مورد قبول و پذیرش انها باشیم، این مرحله نشانه این است که چهار مرحله قبلی را نیز به درستی پیموده ایم.

 

اگر خودت را بدانی و ببینی آنچه در بیرون است در دل تو نیز وجود دارد.

خودت کی هستی ؟ حالا آیا خدایی است یا نه !؟ ولی چیزی که شک نداری خودت هستی ،

اگر در خود کمی تفکر کنی و تدبر نمایی

۲ـ من کامل نیستم ، هر چه دلم میخواهد ندارم پس کامل نیستم ،.من ناقصم پس باید کمالی باشد

کمال چیست؟ پس در ذهن ما یک کمالی تصور می شود . پس دوتا یکی ناقص خودم و یکی کمال که میخواهم باشم آن کامل کیست ؟

تصور من از کامل چیست ؟

چرا هر چه ندارم از خدا میخواهم ؟ حالا این خدا کیست ؟

درسته ، همان است که کامل است و خلق و تدبیر همه هستی بدست اوست . اره او کمال مطلق است پس برو او را بشناس کمال را بیاب که دنبالش هستی . دنبال چی هستی؟ چه می خواهی؟

از چه می ترسی ؟ خیلی از ترس ها و نگرانیها بی مورد هستند . حالا

شادی می خواهی ؟

پس شادی در درون وجود است . من همیشه بودم حالا کجا ؟ در علم الهی یا از عدم که نبودم از جایی آمده ام . شادی می خواهی ؟

پس بزرگترین بشارت که تو نمی میری

من همیشه بوده ام و جاودانه هستم حالا فعلا اینجا هستم ، عوالم گوناگون را سیر می کنم بزرگترین شادی ، این شادی که انبیاء آورده اند .

می گویند : نمی میری ، میری پیش پروردگارت ، همان کمال مطلق همیشه بوده ام و نمی میرم.

و آنچه او را از نگرانی تا حدودی بیرون می آورد اینکه بداند:

نکته انسان‌شناسی

قران می گوید: انسان در زندگی‌اش دائما در حال حرکت به سوی خداست:

«يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّكَ كادِحٌ إِلى‏ رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاقيه‏:

ای انسان! تو در تلاش و کوششی هستی به سوی پروردگارت تا او را ملاقات کنی» (انشقاق/۶) هم در لحظه مرگش ، و هم در محشر و نیز می فرماید: «إِلى‏ رَبِّكَ يَوْمَئِذٍ الْمُسْتَقَر» (قیامت/۱۲)

پس نه از عدم آمدی و نه به عدم می روی چون انسان شوق به بقا دارد . و اگر بداند که که نمی میرد بزرگترین نگرانیش برطرف میشه اما باید صحیفه وجود خودش را زیبا بنگارد….

 

تمرکز روی داشته ها و تلاش برای نداشته ها (کتاب شکر گذاری) خدا همه را دوست دارد (من ادرس می دهم )

خیلی چیزها داریم ولی توجه نداریم تذکره الاولیاء

تدبر

در آیه ۱۲ همین سوره فرمود: «إِلى‏ رَبِّكَ يَوْمَئِذٍ الْمُسْتَقَر: محل استقرار نهایی در آن روز تنها به سوی پروردگار خواهد بود.» اکنون این آیه می‌فرماید که نه‌تنها استقرار نهایی، بلکه اساساً سوق دادن انسان به سوی خداست؛

یعنی انسان، نه راه ، و نه مقصدی غیر خدا ندارد؛ و این راه و مقصدی است که هیچ انسانی از آن گریزی ندارد. (اقتباس از المیزان، ج۲۰، ص۱۱۴)

۲) «إِلی‏ رَبِّكَ يَوْمَئِذٍ الْمَساقُ»

سوق انسان «تنها و تنها» به سوی پروردگارش است و غایت نهایی جز به خداوند ختم نمی‌شود. («إِلی‏ رَبِّكَ» دلالت بر انحصار می‌کند.) (المیزان، ج۲۰، ص۱۱۴)

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

سوره آل عمران آيه ۱۳۳‏

‏ وَسَارِعُواْ إِلَى مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ ‏

‏و ( با انجام اعمال شايسته و بايسته ) به سوي آمرزش پروردگارتان ، و بهشتي بشتابيد و بر همديگر پيشي گيريد كه بهاي آن ( براي مثال ، همچون بهاي ) آسمانها و زمين است‌ ؛ ( و چنين چيز با ارزشي ) براي پرهيزگاران تهيّه ديده شده است .‏

‏« سَارِعُوا إِلَيا مَغْفِرَةٍ » : بشتابيد به سوي اسباب مغفرت . از قبيل توبه و عبادت . « عَرْض‌ » : بها و ارزش . پهنا . اگر عرْض به معني عوض و بدل يعني بها و ارزش معنوي بهشت گرفته نشود و بلكه عرض مخالف طول باشد ، بايد مراد آسمانها و زمينِ منظومه شمسي يا بخشي از جهان ناشناخته باشد ؛ نه همه افلاك و كرات ( نگا : يونس / ۱۰۱ ، حديد / ۲۱ )

سوره حديد آيه ۲۱‏

‏ سَابِقُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا كَعَرْضِ السَّمَاء وَالْأَرْضِ أُعِدَّتْ لِلَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَن يَشَاءُ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ ‏

‏بر يكديگر پيشي بگيريد براي رسيدن به آمرزش پروردگارتان و بهشتي كه پهناي آن همسان پهناي آسمان و زمين است . براي كساني آماده شده است كه به خدا و پيغمبرانش ايمان داشته باشند . اين ، عطاء خدا است ، و به هر كس كه بخواهد آن را مي‌دهد ، و خدا داراي عطاء بزرگ و فراوان است .‏

توضيحات : ‏

‏« سَابِقُوا » : با همديگر مسابقه دهيد . بر يكديگر پيشي گيريد . « عَرْضُهَا . . . » : ( نگا : آل‌عمران‌ / ۱۳۳ ) .‏

 

چه باید بدانیم

چه بدانم برای حیات دنیا ، چه بدانم برای حیات ابدی ، و آرامش دنیا و آخرت . البته در حیات دنیا هم بهره مند خواهد شد.

گفته شد سه مسأله : از کجا آمده ام ، آمدنم بهر چه بود ، بکجا می روم اگر مسافرم کجا میروم ، استقرار من در کجاست.

چه بدانیم فقط ۳ مساله

خدایی است که مرا آفریده خالقی دارم ، اعتقاد به حیات دیگر ، آخرتی است ، دلیل عقلی آیا مفسدین و مومنین مساوی هستند ؟

در کجا ؟ چکار باید بکنم ؟ ، اعتقاد به نبوت پس کتاب آسمانی و رهبران الهی پیامبران …هر سه مسآله دلیلشان در قرآن است . ولی قبل از قرآن هر انسانی به فطرت و عقل خود آنرا می پذیرد. اگر شک و شبهه ای است برو از منبع معتبر و بی غرض تحقیق کن .

اصل عقیده این سه مساله است . حالا کسی بخواهد بیشتر بداند که شک نداشته باشه تحقیق بیشتر باید بکند .

می بینیم بعضی اهل نماز و ووو ولی بعد برگردند اینها از اول عقیده راسخ نبود …

سوره تين آيه ۴‏

‏ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ ‏

‏ما انسان را ( از نظر جسم و روح ) در بهترين شكل و زيباترين سيما آفريده‌ايم .‏

توضيحات : ‏

‏« لَقَدْ خَلَقْنَا . . . » : جواب قسمهاي چهارگانه است . « أَحْسَنِ » : زيباترين . بهترين . « تَقْوِيمٍ » : هيئت . سيما . در اصل تقويم ، در آوردن چيزي به صورت مناسب و نظام معتدل و كيفيّت شايسته است، لذا در اينجا مراد ساختار انسان با دو بعد جسماني و روحاني است ، كه « عالَم صغير » و « موجود ناشناخته‌ » نام گرفته است ، و خداوند او را بزرگوار فرموده است و آفريدگار جهان در برابر اتمام خلقت انسان ، خويشتن را ستوده است فتبارک الله احسن الخالقین ( نگا : مؤمنون‌ / ۱۴ ) .‏

‏ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ ‏

‏ما انسان را ( از نظر جسم و روح ) در بهترين شكل و زيباترين سيما آفريده‌ايم .‏

خلق الانسان فی احسن التقویم ثم رددناه اسفلَ سافلین

اصل مطلب

بحث انسان است که باید شناخته شود ، قبلا گفته شده که خلقت انسان که قرآن می گوید:

ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ ‏

‏سپس نطفه را به صورت لخته خوني ، و اين لخته خون را به شكل قطعه گوشت جويده‌اي ، و اين تكّه گوشت جويده را بسان استخوانهاي ضعيفي درمي‌آوريم ، و بعد بر استخوانها گوشت مي‌پوشانيم ، و از آن پس او را آفرينش تازه‌اي بخشيده

و ( با دميدن جان به كالبدش ) پديده ديگري خواهيم كرد .

.پس این دو بعد احکام خاص خود را دارند انسان با این دو بعد انسان است اسفل جسم و غرائز و ووو

و آن نفخه الهی میخواهد پرواز کند و برگردد ولی کشش غرائز مانع است

جسم غذا میخواهد که رشد کند ، ولی غذای بعد ملکوتی انسان و غذای روح ، عقیده و علم و معارف الهی ، و با نیت و اخلاص است . غذای روح برای تعالی و …

همه اعمال هر کدام اثری دارد . پس در اثر تکرار اعمال منبعث از افکار که منبعث از عقیده است شخصیت انسان تشکیل می شود .

حالا این شخصیت را تو میسازی با اعمال خود که از عقیده تو منبعث شده است شخصیت تو همان باطن تو است که تو خود ساخته ای حالا وقتی از دنیا منقطع شدی در باطن دنیا باطن تو ظاهر می شود یکمرتبه آدمی خود را حیوان می بیند.

برزخ باطن دنیاست باطن انسان ظهور می کند

عرفاء این چیزها را می دانند و عقیده راسخ به خدا دارند نه فقط علم بلکه همه چیز را از خدا می دانند و امیدشان هم به خداست و در زندگی خود این عقیده را بالفعل در می آورند.

پس انسان در حقیقت عقیده خود را در عمل ظاهر می کند. عقیده باطن عمل باطل …عقیده صحیح عمل صحیح را بوجود می آورد. یعنی آن عقیده باطنی ظاهر می شود همان که خودت آنرا کسب کرده و بران عمل کردی و شخصیت خود را ساخته ای .

همان صحیفه وجودت که با عقیده و عملت خودت بوجود آورده ای . نمیشه هم تغییرش داد چون آنجا هر چه کاشته ای رشد می کند و آثاری . حالا می گویم صحیفه وجودت را زیبایی ها پر کن .

 

🍀 نفس تخدیر می شود!🍀

از استادم حسن زاده آملی روحی فداه می فرمایند:

سرگرمی های دنیا نفس را تخدیر کرده آلام را حس نمی کند این تخدیر با قطع علاقه دنیا یعنی مرگ قطع می شود

آن وقت است که درد با شدت هجوم می آورد بویژه اینکه انسان می فهمد انسان است ولی حیوان شده!

تخدیر نفس با سرگرمی های دنیا

مثل بچه ای است که به علت دل درد گریه می کند، مادر برای آرام کردنش دست می زند، بچه را حرکت می دهد، صداهای جورواجور می کند، بچه ساکت می شود. به مجرد اینکه سرگرمی مادر تمام شد، گریه شروع می شود. در مدت سکوت درد بود[اما] سرگرمی نمی گذاشت بچه درد را حس کند.

در دنیا دردهای صفات حیوانی، درندگی و گزندگی برای آدمی موجود است

ولی سرگرمی های دنیا مرکز درد یعنی نفس را تخدیر کرده پس درد را احساس نمی کند. به مجرد قطع شدن سرگرمی ها درد شروع می شود.

🌸حرف بزن…

اما طوری حرف بزن که بدانی خدایت راضی است و به تو لبخند میزند!

🌸گوش کن…ا

اما طوری گوش کن که مطمئن باشی اگر خدایت از تو پرسید گوشت چه چیزهایی شنیده ، شرمسار نباشی…

🌸نگاه کن…

اما طوری نگاه کن ، که چشمهایت آیینه ای از وجود خدا باشد! پر باشد از خدا و هرچه می بینی خدا را یادت بیاورد…

🌸فکرکن …

اما به کسی و به چیزی فکر کن که خدا را از یادت نبرد… طوری فکر کن که آخرش یک سر نخی از خدا پیدا کنی!

🌸عاشق باش…

اما طوری عاشق باش که هم به دست آوری و بتوانی از دست بدهی! طوری که معنای عشق واقعی را گم نکنی!

🌸عاشق زمینی ها باش!

اما نه طوری که زمین گیرت کند و از رسیدن به آسمان و آن عشق ابدی باز مانی!…

عاشق خداباش…❤️

 

🍀نماز به قصد بهشت 🍀

منطق انسان بیدار این است که《 ان صلوتی و نسکی و محیای و مماتی لله رب العالمین.》 همانا نماز و سکنات و حیات و ممات من برای الله پروردگار جهانیان است.

خلاصه این که ( چنین شخصی) وقف حق تعالی است و همه اعمال و احوالش قربة الی الله است، شخص موحد خدا می بیند و بس. مسلمان اگر نمازش را به قصد بهشت بخواند، نماز او باطل است، نماز و دیگر اعمال عبادی باید برای تقرب حق تعالی باشد .

📚 منبع :پند های حکیمانه

همچنین ببینید

هدایت تکوینی:

هدایت تکوینی: به معنی ایصال به مطلوب و گرفتن دست بندگان و گذراندن آنها از …

هدایت پروردگار نسبت به انسان چهار نوع است :

هدایت پروردگار نسبت به انسان چهار نوع است : 🍀 ۱ـ هدایت عام و تکوینی …

بهترین هدیه به امام زمان علیه السلام

🔴 بهترین هدیه به امام زمان علیه السلام   🔵 آیت الله مصباح یزدی( ره) …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *