خانه / اسلايد / اظهار نیاز و زاری در پیشگاه معشوق 

اظهار نیاز و زاری در پیشگاه معشوق 

اظهار نیاز و زاری در پیشگاه معشوق 

عبد و معبود 

 

فَقَدْ هَرَبْتُ اِلَیْکَ وَ وَقَفْتُ بَیْنَ یَدَیْکَ مُسْتَکینا لَکَ،

مُتَضَرِّعا اِلَیْکَ، راجِیا لِما لَدَیْکَ ثَوابی.

من از همه به سوی تو گریخته و در پیشگاه تو ایستاده ام،در حالی که دلشکسته و نالان درگاه توام و به پاداش تو امیدوار.

درباره اظهار نیاز و زاری در پیشگاه معشوق، اینکه مقام عاشق ومعشوق، (عبد و مولا) (عبد و معبود ) هر کدام اقتضایی دارد، و شأن هر یک باید متناسب با منزلت آنها باشد. ازجمله آنکه چون معشوق در مقام «ناز» می باشد، عاشق باید همواره در مقام «نیاز»باشد.

معنای نیاز ، احتیاج ، لازم ، (در قدیم) اظهار محبت ، چنان که از سوی عاشق در مقابل ناز ـ محبوب ـ معشوق در عرفان احساس ناچیزی در برابر معشوق، قبول اینکه بنده به حق نیاز دارد ـ حاجت ، میل و خواهش . احتیاج

باید چیزی به درگاه معشوق عرضه کرد که فاقدِ آن باشد و آن را بپذیرد و آن، چیزی جز «نیاز» نمی باشد.

چون چنین بارگاهی است، (بی نیاز) اکنون او بی نیاز است تو نیاز ببر، که بی نیاز، نیاز دوست دارد. به واسطه آن نیاز، از میان این حوادث ناگاه بجهی و از خداوند چیزی به تو بپیوندد که آن عشق است.

«راجِیا لِما لَدَیْکَ ثَوابی»

امید به خدا

ذکرِ این فراز از دعا، در واقع، از شِگردهای بنده برایِ جلب توجه معبود به خویش است.

یعنی می خواهد عرض کند: من که با هزار امید به تو روی آوردم و به تو دلخوش نمودم، چگونه می پسندی، نا امید از در خانه ات بر گردم. بنابراین، «امید به خداوند» خود، از کلیدهای گشودن در رحمت و اجابت حضرتش به شمار می رود.

چنانچه در دعای ابوحمزه ثِمالی چنین آمده است: «وَ اَعْلَمُ اَنَّکَ لِلرّاجی بِمَوْضِعِ اِجابَةٍ؛ و من می دانم که دعایِ آنان را که به تو امید دارند مستجاب می فرمایی».

همچنین سالار شهیدان حضرت حسین بن علی علیه السلام در دعای شریف عرفه درمقام امیدواری به محبوب خویش، این گونه مناجات می کند: «کَیْفَ تُخَیِّبُ آمالی وَ هِیَ قَدْ وَفَدَتْ اِلَیْکَ؛ چگونه ناامیدم می فرمایی در حالی که به تو امیدوار شدم». باری، ناامیدی از دری که همواره به روی بندگان گشوده است، چه معنایی دارد؟!

بی خودی می گفت در پیش خدای ـ کای خدا آخر دری بر من گشای

«رابعه(۱۷)» آنجا مگر بنشسته بود ـ گفت ای غافل کی این در بسته بود؟(عطار

نومید مشو جانا کاومید پدید آمد

امید همه جان ها از غیب رسید آمد

نومید مشو ای جان در ظلمتِ این زندان

کان شاه که یوسف را از حبس خرید آمد

ای شب به سحر برده در یا رب و یا رب تو

آن یا رب و یا رب را رحمت بشنید آمد (مولانا)

 

انواع نیازهای انسان

ناز از انواع نیاز پیدا آید و تا بنده به در نیاز در نیاید او را در مقام ناز جای ندهند؛ نیاز آدمی از چند نوع است، و اصل آن همه نیازها با چهار نیاز گردد.

یکی، نیازی است به خلق و دیگر، نیازی است به کار حق .

 

نیازهای خلق

اوّل بدان که آن نیازی که به خلق است آن را شاخه هاست و بعضی از آن ممدوح است و بعضی مذموم و آن چه از شاخه های آن ممدوح است آن است که لابد به خلق نیاز باشد و بی خلق آن راست نیاید چون گواهی و مناکحت و علم آموختن شفقت بر یکدیگر و از یکدیگر یاری خواستن و شغل های دیگر که آدمی به هیچ حال از آن به سر نشود چون: نانوا ، خیاط ، آرایشگر و امثال این همه نیاز است .

نیاز به خدای تعالی

و اصل بندگی نیاز نمودن است به خدای تعالی و به کار او. زیرا که نیاز نمودن صفت بندگی است، و بی نیازی صفت خدای است. نه صفت او حق سبحانه و تعالی ما را خبر کرد در کتاب عزیز خود از صفت خود و صفت ما بگفت، چنان که می گوید:

«اَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَی اللّهِ وَ اللّهُ هُوَ الْغَنِی الْحَمِید». (فاطر، ۱۵)

 

خزینه فضل و کرم

و هرچه خدای تعالی دارد در خزینه فضل و کرم، همه نیازمندان را دارد. خدای تعالی هیچ چیز دوست تر از نیاز ندارد. خدای تعالی همه چیزها را بیافرید، و خالق کل شی ء اوست و خزائن او همه پر است، چنان که می گوید:

«وَ إنْ مِنْ شَی ءٍ إِلاّ عِنُدَنا خَزائِنُهُ؛ (حجر، ۲۱)؛

نیاز از خزینه های او دور است، و نیاز را نصیب ما کرد. گفت: هرچه شما را باید به ما آیید تا بدهیم که همه چیز هست،

بهای بی نیازی ما نیاز شماست، توانگری نصیب من است و نیاز و درویشی نصیب شماست. آن چه نصیب شما کردم می آرید، و آن چه در خزینه من است می برید که خزینه من همه بی نیازی است و از نیاز تهی است. پس هیچ بهتر از آن نباشد که ما چیزی به درگاه او بریم که در خزینه او نیست.

در خبر آمده است که بزرگی از بزرگان درگاه حضور یافت. حق تعالی او را گفت:

هان! بیار تا چه آورده ای، که چندین سال عمر به تو دادم.

این بنده گفت: ای بار خدای! آن چیز که در خزائن تو نیست .

ندا آمد : آن چیست که در خزینه من نیست؟! گفت: الهی! نیاز آورده ام که در خزینه تو نیست. خدای گفت: صدق عبدی. (راست گفت بنده من).

رسول الله صلی الله علیه و آله می فرماید که: خدای تعالی می فرماید: چون بنده به درستی به من نزدیک آید من فضل و کرم خود را بدو نزدیک گردانم

بنگر این بنده ، تا نیازمندی نباشد قصد شدن به درگاه او نکند. چون نیاز برد مقصود حاصل گردد و چون مقصود حاصل گردد، لابد نیاز با ناز گردد. و هرکه از خدای چیزی ستاند به نیاز ستاند، زیرا که درگاه او درگاه بی نیازی است.

درد نیاز  

در کوی خدای تعالی و در راه بندگی نیاز باید و نیاز او دانستن دو چیز است :

یکی : دیدن آن بی نیاز مطلق ، و دیگر : دیدن حقارت خود

و دانسنتن این که درد را هیچ طبیب دیگر نیست و نتواند بود، مگر علاج درد من او دارد. اگر این درد از سر محبت و عشق برخیزد هرچند که کند که بی او آرام گیرد نگیرد،

آن گه درد نیاز او سخت بگیرد، و این نیازها باشد که مرد را به مقصود رساند. اگر هیچ نیست نیازمند را مگر آن که آن چه بیند از او بیند، و هرچه یابد بازو گردد ـ از هر نوعی که باشد از خیر و شرّ ـ خدای تعالی ایشان را با هیچ کس نگذارد، و به لطف و کرم خویش ایشان را می پروراند و به غذای فضل تربیت می دهد و به آب رحمت می شوید،

انسان، مخلوقی خاکی در این راه پرشور و شر است که به واسطه روح خدایی همواره در صدد رسیدن به اصل و منشأ حقیقت طلبی است. می‌خواهد از هر جزء نیاز خود بستری از حقیقت عشق بیافریند، پس چون ذره درصدد  رسیدن به خورشید حقیقت است.

آنچه بین او و خالق غوغا می‌کند، حسی لطیف و عاشقانه است که او را در میان جلوه‌های هستی به سوی تنها حقیقت عالم سوق می‌دهد. این ارتباط عاشقانه بین انسان و خداست

نیاز و طلب، مقدمه عشق است

چون خاک انسان با حقیقت عشق خالق آمیخته، ز ابتدای خلقت حسی غریب در وجود وی غوغا نموده است. این احساس، همان طلب و نیازی است که هر جزء وجود انسان نسبت به معشوق حقیقی دارد. جذبه و کششی خاص و ذاتی در وجود انسان به سمت معشوق وجود دارد

نیاز بیانگر شور و شوق وصال است

در وجود انسان حس نیاز، مقدمه‌ای برای بیان حقایق است. در واقع، تا اشتیاقی نباشد، عشق معنا نمی‌یابد. نیاز نیز تصویر گر همین احساس شورانگیز اشتیاق برای وصال به حقیقت است

قال رسول الله صلی الله علیه و آله: حبّک الشی ء یعمی و یصمِّ؛ دوستی دنیا ما را کر و کور و کنگ کرده است و چه عجب که ما هیچ کار نمی کنیم که آن به صدق و اخلاص ماند.

ما در حضور چنین خداوندی که این گونه لطف و کرم ، و الطاف او ذرات وجود ما را فرا گرفته قرار داریم . ولی ما نمی بینیم چون حب دنیا حجابی شده که به زیبایی ها و الطاف الهی توجه کند.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

همچنین ببینید

هدایت تکوینی:

هدایت تکوینی: به معنی ایصال به مطلوب و گرفتن دست بندگان و گذراندن آنها از …

هدایت پروردگار نسبت به انسان چهار نوع است :

هدایت پروردگار نسبت به انسان چهار نوع است : 🍀 ۱ـ هدایت عام و تکوینی …

بهترین هدیه به امام زمان علیه السلام

🔴 بهترین هدیه به امام زمان علیه السلام   🔵 آیت الله مصباح یزدی( ره) …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *