نزول قرآن

این قسمت مبحث : نزول قرآن

بسم الله الرحمن الرحیم

“شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَىٰ وَالْفُرْقَانِ”

ماه رمضان كه قرآن در آن نازل شده ، قرآنى كه سراسرش هدايتگر مردم است و داراى دلايلى روشن از هدايت مى‏باشد ، و مايه جدايى [حق از باطل] است.

خالق متعال برای هدایت بندگان پیامبرانی را مبعوث فرمودند که بعضی از آنان دارای کتب آسمانی بودند که از مجموع ۱۰۴ کتاب آسمانی؛ چهار کتاب، امهات کتب هستند، تورات، انجیل، زبور، و قرآن کریم، که آخرین کتاب و حاوی تمام کتب آسمانی است. و همه کتب در این ماه مبارک رمضان برای هدایت بشریت نازل شده اند.

قرآن که آخرین و جامع ترین کتاب آسمانی برای هدایت و تکامل بشریت است در شب قدر نازل شد، و صحف ابراهیم نیز در شب اول ماه رمضان، و تورات در شب ششم، و انجیل درشب سیزدهم، و زبور در شب هفدهم، ماه مبارک رمضان نازل شده اند، که به عظمت این ماه برای هدایت و تقرب بسوی خالق هستی پی می بریم.

تقسیم چهارگانه مطالب قرآن

 

در حدیثی حضرت سیدالشهداء(ع) می فرماید: کتاب الله عزوجل علی اربعه اشیاء:

علی العبارة ، و الاشاره ، واللطائف، و الحقایق، فالعبارة للعوام، و الاشارة للخواص، واللطائف للاولیاء و الحقایق للانبیاء .(قرآن دارای عبارات و اشارات و لطایف و حقایق است). که عوام از عبارات آن استفاده می کنند، و خواص از اشارات، و اولیاء از حقایق آن .

لذا گرچه ظاهر قرآن و آن عبارات و کلمات قرآن در میان همه مسلمانان است، اما هر کسی بقدر معرفت و بصیرت و ایمان و خلوص و سایر ملکات نفسانی اش از قرآن استفاده می کند. یعنی هر کسی باندازه استعداد و ظرفیت وجودی خود از قرآن بهره می برد. اما حقیقت و باطن قرآن را جز پاکان و مطهّرین نمی توانند به آن دست یابند، که خداوند می فرماید:

إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ ﴿٧٧﴾فِي كِتَابٍ مَكْنُونٍ ﴿٧٨﴾لَا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ ﴿٧٩﴾تَنْزِيلٌ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِينَ

(که آن، قرآن کریمی است، که در کتاب محفوظی جای دارد، و جز پاکان نمی‌توانند به آن دست زنند [= دست یابند]. آن از سوی پروردگار عالمیان نازل شده؛)

چه اینکه قرآن ظاهری دارد و باطنی، عامی دارد و خاصی، مطلقی دارد و مقیدی، ناسخی دارد و منسوخی، محکمی و متشابهی. قرآن چون من عندالله و ابدی است، و از ازل تا ابد، و از اول خلقت تا پایان دنیا و عقبی، سخن می گوید. لذا باید کسانی آنرا تفسیر کنند که علم لدنی داشته باشند، و علم او همردیف علم رسول خدا باشد.

قرآن منبع معارف است

 

اسراری از خلقت همه موجودات در قرآن است، خلقت آسمانها و زمین، شمس و قمر، جن و بشر، کواکب و ستارگان، حیوانات و گیاهان گلها و حشرات، رودها و دریاها، دشت و صحراها، جواهرات خاکی و دریائی. آیا این کتاب ، مبیّنی و مفسری که نمی خواهد؟

و آیا هر کسی قادر به فهم محتوای عظیم این کتاب آسمانی است؟ که انس و جن را توان آوردن سورهء مانند آن را نیست؟ که قرآن می فرماید:

قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَالْجِنُّ عَلَىٰ أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هَٰذَا الْقُرْآنِ لَا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيرًا ﴿٨٨﴾وَلَقَدْ صَرَّفْنَا لِلنَّاسِ فِي هَٰذَا الْقُرْآنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ

بگو: «اگر انسانها و پریان (جن و انس) اتفاق کنند که همانند این قرآن را بیاورند، همانند آن را نخواهند آورد؛ هر چند یکدیگر را (در این کار) کمک کنند.«۸۸» ما در این قرآن، برای مردم از هر چیز نمونه‌ای آوردیم (و همه معارف در آن جمع است)؛

قرآن تنها کتاب جامعی است که از جن و انس، و مُلک و ملکوت، بهشت و جهنم، سخن بمیان آورده، و تنها اهل بیت پیامبر(علیهم السلام) هستند که حقیقت قرآن را آنطور که هست میدانند، و انطباق آیات قرآن بر کلمات اهل بیت ، و انطباق کلمات اهل بیت بر قرآن خود دلیل روشنی است هم بر صحت حدیث ثقلین، و هم بر عدم جدائی این دو از هم.

هر کدام از این دو، آئینه یکدیگرند، یعنی « الامام یهدی الی القرآن، و القران یهدی الی الامام» یعنی عترت ، روشنگر علوم و رموز قرآن است، و «قرآن بیانگر امامت و خلافت آنان می باشد». لذا امام باید به هرچه در قرآن است علم داشته باشد. در روایات به صراحت بیان شده که امام معصوم(ع) به هر چه در قرآن نهفته است علم دارد.

چنانکه امام صادق(ع) فرمودند: « والله انی لاَعلمُ کتاب الله من اوله الی آخره کانّه فی کفّی فیه خبرالسّماء و خبرٌ ما کان و خبر ما هو کائن قال الله عزوجل فیه تبیان کل شیٌ» . می فرماید: (والله من می دانم علم کتاب الله (قرآن) را از اول آن تا آخرش انگار که در کف دست من است، در آن است خبر آسمان و خبر آنچه بوده و هست و خواهد بود یعنی اخبار گذشته و آینده . و خداوند تعالی می فرماید: در آن بیان هر چیزی نهفته است.).

آنقدر پیامبر اکرم(ص) و اهل بیتش (ع) در باره قرآن گفته اند که ما وقتی در قرآن و آیات آن تأمل کنیم، جامعیت قرآن را بروشنی می بینیم، که گویا در کنار علی(ع) نشسته ایم و آن حضرت یک یک آیات را تشریح می کند تا ابهامی باقی نماند.

جلوه های قرآن

 

در هر زمان و مکان، جلوه ای از جلوات ناشناخته قرآن و شعاعی از اشعه انوار آن، بر عالم و آدم می تابد. و هر روز پرده ای کنار می رود، تا صاحب قرآن ظهور کند و زمین و زمان از قرآن و صاحب زمان(عج) نور دیکری بگیرد، و کلمه بارقه حق یعنی «اشرقت الارض بنور ربها» تحقق پذیرد، و «صداقت قرآن و ولایت خلیفه دوران» تمامیت پیدا کند.

قرآن می فرماید:

وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ صِدْقًا وَعَدْلًا ۚ لَا مُبَدِّلَ لِكَلِمَاتِهِ ۚ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ

و سخن پروردگارت از روى راستى و عدل كامل شد ، سخنان او را تغيير دهنده‏اى نيست ؛

 

ماه انس با قرآن

 

(شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِيَ أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِّنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ)

ماه مبارک رمضان ماه نزول قرآن و نیز ماه بهار قرآن می باشد. لذا باید سعی کرد وجود خود را با قرائت قرآن کریم در این ماه مبارک عطرآگین کرد. ولی باید تلاوت قرآن همراه با تأمل و تدبر باشد، تا اینکه نور قرآن به قلب تأثیر کند.

حتی اگر خواندن یک آیه باشد، تا از هدایت قرآن بهره مند شد.

یکی از ثمرات روزه تقویت اراده است، پس اراده کنیم با صفا شویم، و همه را دوست بداریم، و آینه فکر و ذهن را پاک کنیم تا بتوانیم حد اکثر استفاده را از این ضیافت الهی ببریم که اگر اینچنین شد و دلها منور به وحی قرآن شد ، دیگر انسان دلش نمی خواهد که این مهمانی به پایان برسد.

پس ثمره روزه تقوی است، و اگر می خواهی بدانی چقدر روزه ات مورد قبول حق واقع شده خودت ببین چقدر با تقوی تر شده ای ، و این هم مقدمات می خواهد، و باید این استعداد را در خود ایجاد کرد. پس از درون ، خود را پاک کن . کینه ها، کدورت ها، سوء تفاهم ها همه مانند دودی غلیظ بر قلب انسان سایه می افکند، و مانع تجلی نور الهی و استفاده از الطاف ربانی می شوند. دیگران را ببخش تا خدا تو را ببخشد.

با خدا حرف بزن (دعا و مناجات)

 

سعی کن چند فقره از دعای ابوحمزه را در سحرها بخوانی و توجه کن امام سجاد(ع) چگونه با خدا مناجات می کند و می فرماید:

« خدایا اگر مرگم نزدیک شده و کردارم مرا بتو نزدیک نکرده، من اعتراف به گناهم را وسیله عذر خویش به درگاهت می دهم».

خدایا اگر درگذری کیست سزاوار تر از تو به گذشت ، و اگر عذاب کنی پس کیست که در حکم، عادل تر از تو باشد.

رحم کن در این دنیا به غربتم و هنگام مرگ به غمزدگیم، و در قبر به تنهائیم و در لحد به وحشت و بی کسیم، و هنگامی که در برابرت به پای حسابم آورند به خواری جایگاهم رحم کن.

و بیامرز مرا از اعمال و کردار زشتم، آنچه از مردم پوشیده مانده، و ادامه بده برایم آنچه را ستر کردی (پوشاندی).

و در آن حال که در بستر مرگ افتاده و دستهای یاران، مرا به این سو و آن سو کنند بر من رحم کن و در آن حال که روی سنگ غسالخانه دراز کشیده ام و همسایگان شایسته ام مرا به اینطرف و آنطرف می گردانند بر من تفضل کن.

و هنگامی که خویشان اطراف جنازه ام را بر دوش گرفته اند با من مهربانی فرما.

و هنگامی که تک و تنها در میان گودال قبر بر تو وارد شوم بر من بخشش کن. و به غربت من در آن خانه تازه، ترحم کن ، بطوری که بجز با تو اُنس نگیرم یا سیدی اگر مرا به خودم واگذاری هلاک گردم.

بگو خدایا

«وَ وَقَفْتُ بَیْنَ یَدَیْکَ مُسْتَکینا لَکَ، مُتَضَرِّعا اِلَیْک.»

این عبارت در صدد بیان مسکنت و بیچارگی و تضرع در پیشگاه معبود است . گریه و تضرّع، یکی از رموزِ تسخیر قلب معشوق است و به زودی توجه او را به خود جلب می کند. و همان گونه که در دعای کمیل آمده است، گریه اسلحه مؤمن است: «وَ سِلاحُهُ الْبُکاءُ». گریه و تضرع در ابتدای دُعا ـ بلکه در هر حالی ـ درهای رحمت و استجابت الهی را می گشاید واصولاً علامتی نیکو بر فریاد رسی حق تعالی نسبت به بنده اش می باشد.

گریه کلید رحمت الهیست

 

از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده که فرمود:

«اَلْبُکاءُ مِنْ خَشْیَةِ اللّهِ مِفْتاحُ الرَّحْمَةِ وَ عَلامَةُالْقَبُولِ وَ بابُ الْاِجابَةِ؛

گریه از خوفِ خدای تعالی کلید رحمت و نشانه پذیرش و درب مستجاب شدن دعا است.»

همچنین امام صادق علیه السلام فرمود: خدای تعالی به موسی علیه السلام وحی کرد که محبوب ترین اعمالی که بندگان من به واسطه آنها به من تقرب می جویند سه چیز است.

موسی علیه السلام عرض کرد: پروردگارا، آن سه خصلت کدامند؟

فرمود: زهدِ در دنیا و پرهیز از گناهان و گریه از خوفِ من.

موسی علیه السلام عرض کرد: پروردگارا! آنکه چنین کند چه پاداشی دارد؟

خدای عزّ و جلّ به او وحی کرد:ای موسی! امّا پاداش زهد در دنیا، بهشت است و اما کسانی که ازخوف من بسیار می گریند پس در بالاترین مقام بهشتی هستند و هیچ کس نمی تواند با آنان در آن مقام، شریک باشد.

و اما آنان که از گناهان پرهیز دارند، پس من اَعمال مردمان را بررسی می کنم، اما اعمال آنها را بررسی نخواهم نمود. (و آنها را خواهم بخشید).

نکته دیگر درباره اظهار نیاز و زاری در پیشگاه معشوق، اینکه مقام عاشق ومعشوق، هر کدام اقتضایی دارد، و شأن هر یک باید متناسب با منزلت آنها باشد. ازجمله آنکه چون معشوق در مقام «ناز» می باشد، عاشق باید همواره در مقام «نیاز»باشد .

خدایا دلهای ما را به نور ایمان و علم قرآن منور بفرما.

همچنین ببینید

كل نية وفكرة تدور في أذهاننا

كل نية وفكرة تدور في أذهاننا، وكلمة نتفوه بها، وفعل نقوم به ينتقل أثره معنا، …

یک جمع بندی از الطاف الهی در ۳ ماه

فصل بحثی تکمیلی یک جمع بندی از الطاف الهی در ۳ ماه در بحث های …

شب عید فطر

شب عید فطر انشاءالله این ماه آموزشی باشد که وارد خدمت وظیفه ی خودمان شده …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *